ملا محمد باقر یزدی:
دانشمنئ ،ریاضیدان،منجم و عالم دینمی عصر صفوی بود.او در علوم متداول روزگار خود از جمله جبر،هندسه،نجوم مهارت داشت و به خصوص در علم ریاضی قواعد جدیدی را ابداع کرد.
برخی اثار او:
عیون الحساب(در فصلی از این کتاب به محاسبه ی اعداد متحابه پرداخته است.
نکته)دو عدد زمانی متحابه هستند که مجموع مقسوم علیه های هر یک با دیگری برابر باشد.مثل اعداد 220 و 284.
تذکر)یزدی قبل از دکارت به این نتیجه رسیده بود که دو عدد 9363584 و 9437056 متحابه اند.
دیگر آثار او:
حاشیه بر تحریر مخروطات آپولونیوس و شرح کتاب الاشکال الکنزیه و شرح المقالة من(تحریر)اصول اقلیدس اشاره کرد.
این دانشمند بزرگ اسلامی به سال 1056 ق در اصفهان در گذشت.
ابوجعفر محمد بن ایوب طبری
ریاضیدان مسلمان ایرانی از مردم طبرستان بود.وی در علم حساب به ویژه در تالیفات خود معتقد به معرفی جامع نگر فصل های گوناگون علوم حساب و هندسه بود.
آثار او:
شمارنامه و مفتاح المعاملات اشاره کرد.
یک نسخه ی خطی از کتاب مفتاح المعاملات در کتابخانه ی ایاصوفیه ی ترکیه موجود می باشد.وی به سال 485 ق در گذشت.
ابوالحسن علی بن احمد نسوی
حکیم و ریاضی دان مسلمان ایرانی ملقب به استاد مختص در سال 393 ق در ری متولد شد.در فضائل اخلاقی او بسیار گفاه اند.از او 11 اثر ریاضی به جا مانده.از جمله اثار او میتوان به
المقنع فی الحساب الهندی اشاره کرده که در باره ی ارزش مکانی اعداد اعشار است.
وی به سال 472 ق در گذشت.
ابوبکر محمد بن حسین کرجی
ریاضی دان مسلمان نیمه دوم قرن چهارم قمری از نخستین کسانی بود که عملیات های جمع و تفریق و ضرب و تقسیم را در عبارات جبری به کار برد.او عبارات جبری همچون مال مال و چهار مکعب و شش کمتر را ساخت.کرجی توان های مختلف مجهولات در عبارات جبری را مراتب نام نهاد که ما امروزه نیز آن را به همین نام میخوانیم.
غیاث الدین جمشید کاشانی
جمشید بن مسعود بن محمود طبیب کاشانی ملقب به غیاث الدین در سال 790 ق در کاشان به دنیا آمد.
او یکی از بزرگترین ریاضی دانان،منجمان،زیج نویسان ایرانی دوره ی اسلامی است.او در فن محاسبه و به کار بستن روش های تقریبی بسیار توانمند بود.او برای اولین بار محاسبه ی عدد n" با دقت بسیار بالا از ابزار های مقدماتی در محاسبات که از مزر جذر گرفتن تجاوز نمیکند استفاده نموده و به قول تاریخ نگاران ریاضیات اروپا این اثر را شاهکار فن محاسبه میدانند.
او روشی برای محاسبه کردن ریشه ی nام یک عدد صحیح بیان میکند که ریاضی دانان اروپایی در قرن نوزدهم آن را ابداع کرده اند(دزدی در روز روشن)و به روش ((روفینی-هورنر))معروف است.
آثار او:
محیطیه،رساله ی وتر و جیب،مفتاح الحساب و...به جا مانده.وی به سال 832 ق در رصد خانه ی سمرقند فوت کرد.
خوارزمی
ابوعبدالله محمد بن موسی خوارزمی در 165 ق به دنیا آمد.او بیش از هر کس دیگری بر آیندگان تاثیر داشت.ریاضی دان،منجم،مورخ،جغرافی دان ایرانی و یکی از زبر دست ترین دانشمندان مسلمان ایرانی و بزرگترین عالم عصر خود بود.به گونه ای که سده ی نهم میلادی را عصر خوارزمی نامیدند.از جمله معروفترین کتاب های او کتاب الجبر و المقابله است که تا قرن 16 میلادی مبنای مطالعات علمی ریاضی دانان اروپایی بوده است.خوارزمی در اینت کتاب به جای کلمه ی مجهول درجه ی اول(=x)از کلمه ی عربی شیء استفاده کرد که بعد ها به xتغییر نام داد.و این هنگامی بود که مسیحیان کتب مسلمانان را ترجمه میکردند.
او نخستین کسی بود که علم جبر را به طور مستقل جبر و مقابله نامید.او روش تازه ی حساب را که به الگوریتم شهرت داشت در کتاب الجمع و التفریق حساب الهند آورده است(گوشه ای از تاثیر او در غرب این است که صورت لاتینی شده ی نام وی آلگوریسم algorismمدت درازی در اغلب زبان های اروپایی به معنای حساب بوده و اکنون نیز به صورت قاعده ای در آمده)
از وی کتب دیگری مانند الحساب،صورة الارض وجود دارد.سرانجام به سال 233 ق در گذشت.
وضع دانشمندان قبل از رنسانس مسیحی چگونه بود؟
کوپرنیک فهمیده بود که زمین محور چرخش کیهانی نبوده و آنچه کتاب مقدس گفته ، صحیح نیست. کلیسا پیوسته بر دیدگاه کتاب مقدس مبنی بر سکون زمین و حرکت خورشید به آیات زیر استناد میکرد و صاحب هر نظر مخالفی را همراه با آثارش ، زنده زنده در آتش میسوزاند:
پیدایش ، ۱ : ۱ در ابتدا خدا آسمانها و زمین را آفرید. ۲ و زمین تهی و بایر بود…۶ و خدا گفت: “فلکی باشد در میان آبها و آبها را از آبها جدا کند.” ۷ و خدا فلک را بساخت و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا کرد. و چنین شد. ۸ و خدا فلک را آسمان نامید. … ۹ و خدا گفت: “آبهای زیر آسمان در یکجا جمع شود و خشکی ظاهر گردد.” و چنین شد. ۱۰ و خدا خشکی را زمین نامید و اجتماع آبها را دریا نامید. …۱۴ و خدا گفت: “نیرها در فلک آسمان باشند تا روز را از شب جدا کنند و برای آیات و زمانها و روزها و سالها باشند. ۱۵ و نیرها در فلک آسمان باشند تا بر زمین روشنایی دهند.” و چنین شد. ۱۶ و خدا دو نیر بزرگ ساخت نیر اعظم را برای سلطنت روز و نیر اصغر را برای سلطنت شب و ستارگان را. ۱۷ و خدا آنها را در فلک آسمان گذاشت تا بر زمین روشنایی دهند ۱۸ و تا سلطنت نمایند بر روز و بر شب و روشنایی را از تاریکی جدا کنند. و خدا دید که نیکوست
… .جامعه ۱ : ۳ انسان را از تمامی مشقّتش که زیر آسمان میکشد چه منفعت است؟ ۴ یک طبقه میروند و طبقة دیگر میآیند و زمین تا به ابد پایدار میماند. ۵ آفتاب طلوع میکند و آفتاب غروب میکند و به جایی که از آن طلوع نمود میشتابد. ۶ باد بطرف جنوب میرود و بطرف شمال دور میزند دورزنان دورزنان میرود و باد به مدارهای خود برمیگردد
.یوشع ۱۰ : ۱۲ آنگاه یوشع در روزیکه یهُوَه اَموریان را پیش بنیاسرائیل تسلیم کرد به یهُوَه در حضور بنیاسرائیل تکلم کرده گفت: “ای آفتاب بر جبعون بایست و تو ای ماه بر وادی ایلُون.” ۱۳ پس آفتاب ایستاد و ماه توقف نمود تا قوم از دشمنان خود انتقام گرفتند. مگر این در کتاب یاشِر مکتوب نیست که آفتاب در میان آسمان ایستاد و قریب به تمامی روز به فرو رفتن تعجیل نکرد. (بدین معنا که آفتاب و ماه وظیفه دارند گرد زمین بچرخند و زمین ساکن است اما با فرمان یوشع مدتی گردش فلک به دور زمین متوقف شد.)
مزامیر ۱۹ : ۱ آسمان جلال خدا را بیان میکند و فلک از عمل دستهایش خبر میدهد. ۲ روز سخن میراند تا روز و شب معرفت را اعلان میکند تا شب. ۳ سخن نیست و کلامی نی و آواز آنها شنیده نمیشود. ۴ قانون آنها در تمام جهان بیرون رفت و بیان آنها تا اقصای ربع مسکون. ۵ خیمه ای برای آفتاب در آنها قرار دارد و او مثل داماد از حجله خود بیرون میآید و مثل پهلوان از دویدن در میدان شادی میکند. ۶ خروجش از کرانه آسمان است و مدارش تا به کرانه دیگر و هیچ چیز از حرارتش مستور نیست.
مزامیر ۹۳ : ۱ یهُوَه سلطنت را گرفته و خود را به جلال آراسته و کمر خود را به قوت بسته است. ربع مسکون (کره زمین) نیز پایدار گردیده است و جنبش نخواهد خورد. ۲ تخت تو از ازل پایدار شده است و تو از قدیم هستی.
مزامیر ۱۰۴ : ۱ ای جان من یهُوَه را متبارک بخوان! ای یهُوَه خدای من تو بینهایت عظیم هستی! به عزّت و جلال ملبس هستی. ۲ خویشتن را به نور مثل ردا پوشانیده ای. آسمانها را مثل پرده پهن ساخته ای. ۳ آنکه غرفات خود را بر آبها بنا کرده است و ابرها را مرکب خود نموده و بر بالهای باد میخرامد ۴ فرشتگان خود را بادها میگرداند و خادمان خود را آتش مشتعل ۵ که زمین را بر اساسش استوار کرده تا جنبش نخورد تا ابدالآباد. ۶ آنرا به لجه ها مثل ردا پوشانیده ای که آبها بر کوهها ایستاده اند....
*****
همان گونه که می بینید ، کتاب مقدس در آیات فوق در برخی صراحتا و در برخی تاویلا ، بر زمین محور بودن ، چرخش کیهانی دلالت می کند. این همان چیزی است که با یافته های علمی که از زمان
کپرنیک آغاز شد ، مخالفت داشت. در ابتدا کسی از ترس سوزانده شدن ، جرات نداشت نظریات علمی خود بر خلاف کتاب مقدس اعلام کند. به طوری که وقتی نظریه کپرنیک دهان به دهان منتشر شد (وی از ترس کتاب خود را در زمان احتضارش چاپ و منتشر کرد) ، اربابان کلیسا به شدت از نظریه او خشمگین شدند. به طوری که حتی مارتین لوتر Martin Luther (بنیانگذار Lutherien و مدعی اصلاحات دینی) ، نیز از نظریه کوپرنیک بر آشفت و نوشت: مردم سخنان طالع بین نوخاسته ای را استماع می کنند که می کوشد نشان دهد که زمین می چرخد ، نه قبه فلکی و خورشید و ماه. گویا هر کس بخواهد خود را زیرک جلوه دهد باید برای خود دستگاهی اختراع کند که از همه دستگاه ها ی گذشته بهتر باشد. این احمق می خواهد که علم نجوم را به کلی زیر و رو کند. اما کتاب مقدس به ما می گوید که یوشع به خورشید فرمان داد تا بی حرکت بایستد ، نه به زمین. (راسل ، ج۲ ، ص ۷۳۰)ژان کالون (بنیانگذار
Calviniste)
نیز می گوید: کیست که جرات کند حکم کوپرنیک را به جای حکم روح القدس قرار دهد؟ (راسل ، ج۲ ، ص ۷۳۰)اما در قرآن آیاتی هست که زمین را مرکز نمیداند:
۱٫
… وَالشَّمْسَ تَجْرِی لِمُسْتَقَرِّ لَهَا… : … و خورشید به [سوی] قرارگاه ویژه خود روان است. [یس، ۳۸«
لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلُّ فِی فَلَکِ یَسْبَحُونَ» : نه خورشید را سزد که به ما رسد، و نه شب به روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند. [یس، ۴۰] و آیه « وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلُّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ» : « اوست آن کسی که شب و روز و خورشید و ماه را پدید آورده است. هر کدام از این دو در مداری [معین] شناورند.» [انبیاء، ۴۳]« وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلُّ یَجْرِی لِاَجَلِ مُسَمّیً» : « و خورشید و ماه را رام گردانید؛ هر کدام برای مدتی معین به سیر خود ادامه میدهند.»[رعد، ۲].
۴٫ « وَسَخَّرَ لَکُمْ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ » : « خداوند خورشید و ماه را در حالی که هر دو در حال حرکت هستند، به نفع شما مقهور و مسخر گردانید. [ابراهیم، ۳۳] .
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ : و کوهها را مىبینى [و] مىپندارى که آنها بىحرکتند و حال آنکه آنها ابرآسا در حرکتند [این] صنع خدایى است که هر چیزى را در کمال استوارى پدید آورده است در حقیقت او به آنچه انجام مىدهید آگاه است [نمل : ۸۸] .
هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَیْهِ النُّشُورُ : اوست کسى که زمین را براى شما رام گردانید پس در فراخناى آن رهسپار شوید و از روزى [خدا] بخورید و رستاخیز به سوى اوست [ملک : ۱۵]. در این آیه کریمه زمین به ذلول یا شتر راهوار و رام (که بر اثر حرکت سوار خود را نمیرنجاند) تشبیه شده است. زمین با سرعت سی کیلومتر در ثانیه یا ۱۰۷۰۰۰ کیلومتر در ساعت گرد خورشید میگردد در حالی که شما این حرکت را حس نمیکنید
.أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَاداً : آیا زمین را گهوارهاى نگردانیدیم [نبأ : ۶]. همان طور که حرکت گهواره به رشد و آرامش کودک کمک میکند ، حرکت زمین نیز همین گونه است.
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَجَعَلَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلاً لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ : همان کسى که این زمین را براى شما گهوارهاى گردانید و براى شما در آن راهها نهاد باشد که راه یابید [زخرف : ۱۰].